فتل فتلیان

روز نوشت های یک بچه مثبت تنها

فتل فتلیان

روز نوشت های یک بچه مثبت تنها

سلام خب این عنوان واسه اینه که کل بخش های این پست به خانوم هایی مربوط میشه که یهو دیشب به ذهنم اومد و تصمیم گرفتم بشه یه پست .

- چند روز پیش رفتم خونه خاله اینا که تو یه مجتمع هست و وقتی داشتیم برمیگشتیم یهو دیدم یه دختره داره سعی میکنه ماشینو پارک کنه توی پارکینگ خودشون (پاترول داشت) پس ما صبر کردیم که راحت پارک کنه و تو دست و پاش نریم همینکه واسادیم دنده عقب گرفت زارت زد تو دیوار بعدم روشو کرد سمت من بهم چشم غره رفت 😐😂

- رفته بودم برا جایی خرید کنم و گفتن کشمش بگیر منم دیدم یه مغازهه داره همونجا واسادم که واسه خریدا دیگه هم نخواد برم دور بزنم ، بسته ها از قبل کشیده شده بود از فروشنده که یه خانم بود ( دقیییقا کپی همون دختره توی نون خ که همچی قلدره و فلان ) گفتم بسته کوچیک تر هست یا میشه از این کم کرد یه نگاه کرد با قلدری دستشو اورد گفت کارتتو بده 😐😂

- رفته بودم فاکتور بگیرم از یه مغازه ، با صاحب مغازه صحبت کردم که مشتری براش اومد و گفت اون دختر خانمی که اونجا بود برام فاکتور بنویسه و واسش توضیح داد به منم گفت برم اونور ازش بگیرم ، دختره واقعااا خیلی خوش خط بود و کل فاکتور با خط نستعلیق و اینا نوشتا ولی خب داستان چی بود، اول رو یه کاغذ کل متن و اعداد رو تمرین کرد بعد رو فاکتور اشتباه کرد😐 و سه بار این پروسه ادامه داشت تمرین روی برگ سفید روی فاکتور اشتباه و من دیگه کلافه شده بودم که تموم شد.

+ قاب گوشیمو پست سه روز پیش اورده مامان اینا تحویل گرفتن یادشون رفته بهم بگن😂 

+ فردا از صب زود کلی کار دارم که باید انجام بدم 🥺

+ ماه رمضون دیگه کم کم تمامه دست و جیغ و هورااا😁

 

سلام 

نشستم با انگشت اشاره تایپ میکنم به دلیل درد انگشت🥺

امروز اتفاقای خوشمزه ای توی خونمون رخ داده🤤😁

باید بگم امروز از گرسنگی رسما مردم 🥺

یجا بودیم برا افطاری و قرار بود تقدیر کنن و فلان بعد هرکیو میگفتن صلوات میفرستادن ، حالا این همراه کرم ریزی بود برایکی کم یکی بیشتر یکی اصلا نه😂 به من که رسید خیلی شد دوستامم که داد میزدن اصن من با خنده میرفتم برا تقدیر😂

کلی جاها کار شکنی شد و اعصاب خوردی و فک کنم فردا حله دیگه 

من میشد زودتر از اینا سرباز میشدم و تقصیر خودم شد اما ففط برا ارامش روانمه بخدا 🥺 البته هنوز نشدم اوکی شد خبر میدم😬

خانواده کلییی از سفر رفتنم استقبال کردن و خب خوبه اما هنوز زمان مشخص نیست 

شبتون بخییر 

سلاام حاالتون چطوره رفقا

فتل تقدیم میکند 😂

۱ - خب این چند وقت چرا نبودم ! چند روز اینترنتم به طوری به فنا رفته بود که میشه گفت نداشتم اصن و دسترسی هم نداشتم برای درست کردن سیم کارتم ، بعدشم که دوباره حسابی اعصاب و روان و همه چیم ریخته بود بهم خواستم بیام پست گوه تو این زندگی براتون بنویسم ولی گفت نه ، دیگه تنبلی هم اضافش کنید.

۲ - اون روز داشتم یه سری کارارو انجام میدادم یکی گفت چایی بیارم برات گفتم روزم جااینکه بگه قبول باشه گفت مبارک باشه 😂 البته رفت و برگشت درستش کرد.

۳ - بیا اومدم شماره۳ رو شروع کنم گوشیم زنگ خورد یادم رفت 😐😂

۴ - چندوقت قبل کل گوشی و همه چیو زیرو رو کردم برا یه ویس و نیافتم و خب غم انگیزناک بود🥺.

۵ - نظرمه جمع کنم و تنهایی یه سفر برم اما اول باید حقوقارو بدن بعد تصمیم بگیرم 😁

۶ - اقا دیدین وسط مهمونی یهو اتفاقات مختلف ادمو به خنده میندازه و قطع هم نمیشه ، دقیقا دیشب جایی دعوت بودیم که خب منو داداشم بزور خودمونو نگه داشته بودیم و تش خندمون میگرفت و هر بار یکیمون گوشیو میگرفت جلو اون مثلا یچی نشون هم میدیم و میخندیم 😂🤦 بعد داداش بیشعورم برداشته یه جک تعریف میکنه خودش که اشک میریخت منم اینور ولو شده بودم خب یکی نیست بگه کرم داری😂

دیگه هعی سعی میکنم ادامه بدم ولی مخم نمیکشه نمیدانم چی بنویسم و چی نه تا درودی دیگر بدرود ❤️

اعصاب صفر 

میزان تحت فشار بودن ضرب در هزار 

خستگی بیش از حد ظرفیت 

حوصله ندارم 

گوه تو این زندگی 

شب بخیر🥺

سلاام حالتون چطوره 

اقا دیروز مثل این احمقا برداشتم تقریبا از ۳ متر پریدم پایین اونم رو یه زمین سخت و بتونی با کفش خیلیی نامناسب و خب بخیر گذشت که مچ پامو به فنا ندادم .

این ماه برداشتم یه ۱۰ تومن دیگه به پس اندازام افزودم و خب قرار بود یه مبلغی دیگه هم واریز بشه حسابم و من با اون حساب کرده بودم که بزارمش رو این مبلغ که ته گذاشتم همه چی حله ، حالا چی شد اون مبلغه اصن واریز نمیشه ، گلس گوشیم شکست ، لپ تاپمو برا سرویس باید ببرم ، یه سری دارو ها و کرم ها می خواستم ، یه سری خرید شخصی داشتم ، می خواستم چندتا پروژه سایت راه اندازی کنم که علاوه بر خود سایتا برا یکیش تبلیغم لازم بود و حالا هزینه های جانبی و روزمره که بماند 😐

موجودی رو نگاه کردم دیدم یه سه و خورده ای جمع و جور میشه ته حسابام ولی هرچی حساب کتاب کردم کم میومد یعنی خیلیم کم میومد ، فعلا برداشتم داروها و اینارو خرید زدم و من حداقل رو یک الی یکو خورده حساب کرده بودم ولی با۶۰۰ اینا حل شد ، دوتا از پروژه های سایتم چون هزینشون واقعا زیاد میشد کنسل کردم و بعد واریز حقوق ماه دیگه میرم سراغشون ، این دوتا سایت دیگه تقریبا هزینه ای نمیبرن ولی باید روزای دیگه اقدام کنم چون شناسمو توقیف کردن، از طرفی گفتم یه بخش از خریداروهم سروتهشو بزنم ولی میگم بخرم بره ولی حالا گفتم اول برم لپتاپو سرویس کنم ببینم چقد میمونه و این درحالیه که اصن نمی خوام به پس اندازم دست بزنم .

توی چندماه اینده هم می خوام یه وام قلمبه بگیرم که خب داشتون رسما میره زیر بار قسط، قسط نه ها قسسسط ماهی ۶-۷ تومن 😬 اگه که بشه قسطم مبلغش کمتر بشه می خوام یه سری چیز میز قسطی دیگم بخرم البته اینا فعلا در نظر فتله و هیچگونه پلن سگ در سگی ای نیست 😁

امیدوارم جیبای هممون پرپول باشه و مجموعه تلاشایی که دردست انجام دارم برای پیشرفت نتیجه بده 😍