فتل فتلیان

روز نوشت های یک بچه مثبت تنها

فتل فتلیان

روز نوشت های یک بچه مثبت تنها

۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۸ ثبت شده است

اقا چند  هفته پیش قرار شد من یه مسیر دوساعته رو برای کاری برم ، نشستم کنار دست راننده ،کارت بانکیشو داد بهم گفت یه لحظه اینو داشته باش و  گوشیشو براشت پیام بده که نتونست ، گفت اقا انگلیسی بلدی !!!؟ گفتم اره گفت خب پس گوشیمو بگیر رمزش mahmod هست گفتم خب گفت برو تو پیاما این شماره کارتو برام بنویس منم همینکارو کردم بعد گفت خب بنویس خانم فلانی قابل شمارو نداره و... تا اومدم ارسالش کنم گفت وایسا وایسا تهش بنویس ماجرای اون دختره که قرار شد باش صحبت کنید چی شد !!!؟ ( ماجرا ازین قرار بود که این خانمه قرار بود واسه این اقا زن پیدا کنه )

راننده کلا اسکل میزد و اقا بی ادبی نباشه ها طرف داهاتی بود شدید دیگه اون برا خودش صحبت میکرد و من جملاتو مودبانه و شیک مجلسی میکردم و به خانم پیام میدادم 😂😐 فقط یجاشو بد نوشتم اون گفت بنویس این دختره نشد یکی دیگه منم همینجور بد نوشتم 😑😐

اقا من کلا حرفاشو اصلاح میکردم و با خانمه صحبت میکردم اونجاها که رسما منت میزاشت من حذف میکردم ، کلا اعتقادی به تشکر و جواب دادن چشم اینای خانمم نداشت من خودکار عمل میکردم ، بعد ازم درست غلطشونو میپرسید بش میگفتم باو خودم فلانو ننوشتم و فلان نوشتم 😂

یجاش نگه داشت برا کاری ، گوشیشو داد بهم گفتم پیام داد دیگه خودت باش صحبت کن هر چی درسته و می خواد خودت بش بوگو !!!! 😐😐😐

بس که خشک و خالی میرفتیم حوصلم سر رفت ، هندزفریمو دراوردم که کابلو داد گفت برا هممون بزار 😂 منم اولشو زدم فاز قری و ریمیکس بعدی عاشقانه و دلخسته ، جالبش این بود با همشم فاز میگرفت 😂😂😂

وقتی رسیدیم از تشکر کرد و عذر خواهی که ببخشید تو راه کلا پیام بازی میکردیا !!! تهشم یهو برگشت گفت خوشم میاد بلدم هستیا !!!😒😐😑  می خواستم کلشو بپرونم 😒

***برا بابام اینا تعریف میکردم و میخندیدیم ، بابام میگه وسطش باید فحش میدادی که طرف تا عمر داره مجرد بمونه 😂😂