فتل فتلیان

روز نوشت های یک بچه مثبت تنها

فتل فتلیان

روز نوشت های یک بچه مثبت تنها

۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۹ ثبت شده است

یاد یه خاطره افتاد ، بچه عموم خیلییی کوچیک بود و هر وقت زنگ میزدیم خونشون این بر میداشت یه ساعت چرت و پرت میگفت 😂🤦🏻‍♂️ بعد یبار مامانم باش حرف میزد و داشت گولش میزد که بره مامانشو صدا کنه من رفتم نزدیک تلفن(جوان بودم و جاهل ) نمیدونم یه دادی جیغی چیزی زدم 😁 که بچه کپ میکنه دیگه اصن حرف نمیزنه 😐 مامانمم خیلی تقلا کرد به حرفش بیاره ولی اون خیلیی ترسیده بود شاید قهوه ای رنگی هم تشکیل داده بود  ولی خداروشکر دیگه پا تلفن نمیومد بعد اون  روش تربیتی من 😂

حالا جالبش اینه مامانم به زن عموم میگفت علیرضا چرا صحبت نمیکنه اومده پای تلفن بام حرف نمیزنه!😐😂 اونم میگفت خیلی عجیبه ساکت یجا نشسته 🤣

فیکس تو یه روز دوتا دسته گل اب دادم 😂

خب اولش رفتیم با پدر گرام لپ تاپ بگیریم و خب مغاز دار اشنا بود و برا دیدن لپ تاپ از اون چیزی که گذاشته بود برا وارد نشدن ازش رد شدیم ما ، کارمون که تموم شد خدافظی کردیم بیایم بیرون ما پامون خورد به سطل روی اون میز طور (یه سطل بود برا جمع کردن اب اسپلیت) ببین اینقد شدید بود تا اب تو صورتمم ریخت پرو پاچه دوتا از دوستای بابام که دم در بودنم کلا خیس شد 😂 من که انگار یه سطل اب یخ ریختن روم هیچی نگفتم 

شبش بابا گفت ماشینو بزن بیرون یه آبی روش بگیر و تر تمیزش کن مام گفتیم چشم ، در پارکینگو زدم باز شد هنوز ریموت دستم بود که اصن یهوو پرتاب شد و فقط دیدم چند تیکه افتاد اینور و اونور هیچی دیگه هر چیزشو از یجا پیدا کردم خداروشکر خراب نشده بود همش سالم بود نصف شب نشستم سرهمش کردم 😁

 

 

مجردانه طور نشستیم اخر شب فیلم ترسناک ببینیم، درارو بستن چراغاا خاموش اصن یه وضعی ، بعد هر چی منتظر ترساک بودن شدیم هییچیی نبود حتی یه صحنه 😐 یکیشون تک به تک صدامون میزد فتل هنوز خودتو خیس نکردی !!! میگفتم نه خشکه خشکه میگفت فلانی تو چی !!! بعد میکفت وااییی من که *** تو خودم چکار کنم ، بماند که چقده جیغ زدیم و دادو بیدادای الکی و چقده مثلا ترسیدیم خودمون زدیم درو دیوار 😂😐 فردا شبش یکی دیگه گذاشتیم ببینیم که صحنه ترسناک داشت ولی صحنه خاک برسریاش بیشتر بود 😐🤦🏻‍♂️ بگم پورن دیدیم سنگین تره 

از صبح هم یه هیئت جان نثاران خورش بادمجون(من متنفرم ازش) شکل گرفت که اول منو بیدار کردن بعد شدیم جان نثارات خورش سبزی و دوستمو بیدار کردیم و در پایین ویس هیئتمونو میشنوید 😅😂 حدس بزنید اینا با چیه!!!  

خب ویس اکی نشد که براتون بزارم ولی صدای ملاقه و قابلمه و کفگیر با قاشق چنگال میشنیدین که دارم طبل و اینا میزنن و نوحه می خونن 😂

پ ن : ۷ تا پست تا ۱ ماه اینده منتشر میشه که همه رو نوشتم و انتشار در اینده زدم 😎 یکی اسپندی چیزی بیاره خودمم موندم چطو یهو اینقده فعال شدم 😂😅