فتل فتلیان

روز نوشت های یک بچه مثبت تنها

فتل فتلیان

روز نوشت های یک بچه مثبت تنها

قتل خونین

دوشنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۸، ۱۰:۲۸ ب.ظ

تقریبا ۹ سال بود که میشناختمش ، از همون بچگی ادم حرف گوش کنی نبود یعنی یجورایی نا خلف بود ، یکی دوسالی باش ساختیم ولی اخرش پدرم عذرشو خواست ، گفت که دیگه نمی تونه پیشمون باشه ! به اصرار منو مامان بود که قرار شد فقط یبار دیگه بش فرصت بدیم و همون فرصت اخر انگاری که معجزه کرد و شد اونی که باید میشد .

از اون موقع سال های خوبی رو با هم داشتیم تا امسال که یهو دیدیم رنگ صورتش زرد شده و حسابی ضعیف !

تو این مدت اونقدر خوب بود که حسابی خودشو تو دل بابا جا کرده بود ، اونقدر که هر روز بش سر کشی میکرد و حواسش بهش بود ولی فقط می دیدیم داره ضعیف تر میشه ...

یه روز که حالش بد بود ، بابا رفت دنبال دکترش ، تا معاینش کرد خیلی رک خبر تلخ نزدیک بودن رفتتشو بهمون داد ، مگه کسی باورش میشد ، همونجور که توی شوک بودم گفتم اخه چجوری دکتر !!! یه نیگا به قیافش بنداز فقط یکم ضعیف شده دستشو گذاشت رو شونم گفت پسرم مشکل از درونشه که سیاه و خراب شده !!! یه شرط سخت جلو پامون گذاشت ، گفت یا باید صبر کنید اروم اروم جون بده و بخواطر عوارض بیماریش اون خوبیاشو ضایع کنه یا که ، یا که خودتون هرچی زود تر تمومش کنید ...

_ اخه مگه گرفتن زندگی دیگران کار اسونیه !!!

اون روز وقتی اومدم خونه و دیدم داداشم رفته سروقتش سریع خودمو بش رسوندم ، وارد که شدم دیدم بدون دست سرجاش محکم وایساده ، داداشمو هل دادم کنار چاقو رو از دستش گرفتم و گذاشتم زیر گلوش ، گفتم حداقل کارو یه سره کنم بلکه زیاد درد نکشه ، یه ببخشید ، یه آه و زخم اولو زدم که دیدم هنوز جون تو تنشه دیدم هنوز داره برای زندگی میجنگه !!! به دکترش خبر دادم ولی گفت دیره😔.

رفتم بالا سرش چاقو رو گذاشتم زیر گلوش ، بش گفتم داداش میدونی  که چقدر عاشقتم پس حالا که باید یکی اینکارو بکنه کی بهتر از من! منتظر جوابش نشدم ، چشمامو بستم و فقط شروع کردم به زخم زدن تا فقط تمووومش کنم ، زخم زدم  و زخم زدم ، زخمایی که انگار بیشتر توی قلب خودم میزدم ، یهو به خودم اومدم چشمای لبریز شده از اشکمو که باز کردم  دیدم سرش غرق در خون توی دستمه!!! شوک شدم چاقو رو پرت کردم و فرار...

میدونید مجرما همیشه به صحنه جرمشون بر میگردن ! پس برگشتم برا از بین بردن همه مدارک ، برای از بین برن پاهایی ریشه زده ، کندم و کندم تا  به ریشه هاش رسیدم ، دیدم یه بخش هاییش سیاه سیاه شده همون موقع یاد ادمایی افتادم که خوبناااا ولی ذاتشون ... اما اینی که من میشناختم مثل بقیه نبود ! با همه فرق داشت اینو مطمنم...

چشمامو بستم ، تبرو بردم بالا و یک به یک ریشه هارو قطع کردم ولی اینبار شاید  با ارامش بیشتر و با یه عذاب وجدان کمتر اما خب اون یه قتل بود یه قتل خونین.

یادمه یه زمان پستی به طنز نوشتم از نجات سرباز فتل هیچ وقت فکر نمیکردم از درخت همسایه به  تلخی بنویسم .

نظرات  (۱۶)

قاتل اعظم جناب فتل فتلیان :)))))))

پاسخ:
😁😎😈😈😈

:/

پاسخ:
😐!!!

قاتل کی بودی تو 😂🧐

فقط من نفهمیدمش یه توضیح کلی بده!!

+ بیا وب جدیدم

پاسخ:
😂😂😂
اقا یه درخت پرتقال خونی داشتیم ، به مدت میوه نداد بعد بچه خوبی شد ولی امسال مریض شد و در نتیجه کشتیمش 🥺
میام میام😅🤪

واییی احساساتی شدم چقدر گریه کردم😢😢😢

پاسخ:
ببخشید 😭😭😭😭

آپلود فایل و آپلود عکس

 

https://98share.com/

پاسخ:
😊
  • فاطمه حسینی
  • یا ابلفضل 

    پسرم شما انقد خشن نبودی 

    |: آرام

    پاسخ:
    یا اکثریت امامزاده ها 😂😂🤪
    نیستم بوخودااا 🥺
    مجبوور شدم😔😭
  • رفیقِ نیمه راه
  • داداشتو کشتی!؟
    قاتل -_-

    پاسخ:
    اون که کشته شد درخت بوده هااا 
    ولی خو قتل انجام دادم 😔

    قاتل  ابتعاض قائل شو و...  دیگه  همین... :(

    تو بین من و کابران  بیان  ابتعاض (بر وزن افتعال  از ریشه  بعض) قائل  میشی بذار من  یه وب  بزنم... اونم تو بیان  قابلیت  بلاک  داره  بلاکت  کنم  بذار😂😂😈😈  قاتل... ابتعاض  قائل  شو... 

     اونم که خشک  شد  ..  به خاطر این  بود  بهم  پرتقال  خونی ندادی بخورم  یادته  چند بار  اومدم  در خونتون گفتم  دوتا از اون  پرتقال  ببرم  دعوام  کردی  حالا خوب  شد  یاد بگیری دفعه  بعد  پرتقال خونی  که  (خیلی  دوست دارم) خواستم  بهم بدی😛😛😛 😂😂

    پاسخ:
    فامس فامس الان شدم قاتل ابتعاض نشوووو 
    بخدا درستش کردم ، فقط بخواطر تو 
    بخدا اگه بلاکم کنی میام میکشمت بعد داستان تورو میام می نویسم 😈🤣🤣🤣🤣🤣🤪
    یادم نیس ☹ 😂 وایییی دلت نخوادااا ولی خیلی پرتقالش خوب بووود 😁🤤
    پس آه تو بوده 😭😭 خو ببشید دیگه ، سری بعد که خونی کاشتیم میوه داد یه پلاستیک بزرگ پر میکنم میارم 
    😂😂🤪🤪🤪
    اونورم که خصوصی کامنت میدی خو نمی تونم جواب بدم 😐 کلا با هدف خاصی یا چیز خاصی نمینویسم یهو شروع میکنم به نوشتن و ده بار می خونمش و تصحیح میکنم  و یهو یه اینجور چیزی دست میاد ، شاید برا خوب تر شدن باید جدی تر دنبالش کنم و بنویسم 
    ها دیگه همچی قاتل دل رحمیم 😁
    اوهوم کلا نداشتن پیچیدگی تو نوشته هامو بهم میگن خوبه ولی خو برا همچی ژانری باید داشته باشه 
     اون تناقض هارو حال داشتی برام بوگو 
    😂😂😂🤪
    با من به بلفعل تبدیلش نکنی صلبات 😆😆😆😆🤪🤪🤪🤪

    🤭🍊؟!

    شوخی 😐😂

    خیعلیییییییی خوب بود 😉

    اصا تشبیه به شدددددددددددددت جالبی بود 🤪

    داداش منی دیگه 😎😎😎

    پاسخ:
    جدی 😁
    اقاااا خوب نوشتم دیگه !؟
    مغسیییی
     بهله بهله 😁😎😎

    اقااااااا خوب نوشتی دیگه 😍

    اصا عالی 😂😂😂

    مخصوصا اون قسمتی که اولین ضربه رو زدی و ... 😉🙃

    😇😉

    این رو تو ندیده بودیم 😁☺️😌

    پاسخ:
    😍😍😍😍😍😍😍☺️☺️☺️☺️🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰
    اصلا عالی چیه باید بگی اصلاwow یا مثلا باید بگی فقطwow 😂😂😂😂  مجموعه تیکه کلامام
    مغسیییی
    از این هنرام دارم😁😁 سه تا نوشته اینجوری دارم

    😒😒😒

    عامو اصلااااا Wow 🙃🙃🙃

    خوهش 😉

    او یسسسسس مستر هنرمند 😁🤪😇☺️🤭

    پاسخ:
    چیه خو !!! اون که گفتم یعنی گفتم معادلشو استفاده کن 😁
    😂😁👊
    اوه یور ولکام 😁🤪🤪

    مرسیییی بابت قائل نشوو شدنت..

     

     

    بعد  بنو یس  قاتلی  که  قاتل  بالقوه  را  کشت:))

     

    اره  دلم  خواست:))

    منتظرم  با  پلاستیک بزرگ  و پر از میوه  بیایی:)))

     

    بعله  ساده  نویسی  خیلی  خوبه  بتونی  در  عین  واحد  کلمات  رو پرتاپ   کنی   و به حد   خوبی  برسی...

    واقعا  حوصله نوشتن رو ندارم  طولانی میشع  دو    نویسنده  نیستم

    سه من گفتم  بد  بود:/ گفتم خوب  تر  شه... کژ تابی داشت  جملم  ایا؟؟://

     

    بعدم  خودت  باید  شناخت  باشی  چجورم ..‌واقعا تعریف  از هر چی  در حین  واقعی بودن  ،نه  خیلی  تمجید بیش از حد می کنم نه خیلیم  نقد...

    وقتی  عاالی  بشه  می گم  عالیه  وقتی  خوبه  می گم  خوبه...

     خب  مثلا  برا من  مشخص بود تو بالاخره  یه جک و جونوری رو میخوای  بکشی  از اولش  میشد  حدس زد  دستت  به خون  الود نمیشه  حتی  اگه  خیالی  بنویسی ... خیلی  معمایی و جنایی گونع  نبود برام پایان  باز بیشتر مورد  پسنده.. 

    البتع  شاید سنین  ۱۳ و ۱۴  بهتر  بپسندن

    ولی  ذهن   من  ۲۰ ساله و  ۲۱ رو  به  چالش نمی کشه  متو جه ایی...

    من گفتم  خوب تر کن  نگفتم  بد بود  اینو گفتم....

    خصوصی  دوست  دارم  گاهی....

    بعضی وقتی ها دلیلی  دارم  خصوصی  میذارم:)

    ژانر  بازی  در نیار  دلیلمو  نمی گم:)....

     

    پاسخ:
    خواهش میشه 
    نههه نمیکشمتتت 
    میام میام با پلاستیک پرتقال میام 😂🤪
    ببخشید که خصوصیاتو  یوهو عمومی میکنم 😅
    اها اها ،  اوهوم کاملا میشناسمت ،نه نه من منظورم این نبود که تو گفتی بده یا چم دونم ، می خوای ایراد بگیری و این داستانا  ، می خواسم اون تضاد هایی رو که گفتی رو بفهمم فقط اخه چندبار بعد از کامنتت متنو خوندم و متوجه نشدم ، این برام جالب بود که بفهممش 
    ایشالا بتونم خوب تر بشم 
    ایشالا یه معمایی با انتهای باز لنویسم 💪

    درخت بود؟! :-//

    من مطمئن بودم سگی چیزیه!

    پاسخ:
    اره 😅 
    چرااا!!؟
     من فکر میکردم بقیه فکر میکنن ادمه 😐😂🤪
  • پریسا سادات ..
  • اول فک کردم واقعیه:/

    ناراحت شدم 

    بعد یهو گفتی درخته:/

    ایستگاه کردی؟

    پاسخ:
    😅😅😅 نه بخدا ، مثلا حس نویسندگی بم دس داده بود😁🤪
    بعضی ها که فکر کرده بودن جک و جونور می خواستم بکشم 😐
    خوب نوشته بودم ایا !!؟
  • پریسا سادات ..
  • پرفکت

    پاسخ:
    مغسییییی😍🥰
    اون ۸ لخندو هم نوشتمش، نمیدونم چقده خوب شده ولی اپ میکنم
  • پریسا سادات ..
  • :)

    پاسخ:
    😊
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">