فتل فتلیان

روز نوشت های یک بچه مثبت تنها

فتل فتلیان

روز نوشت های یک بچه مثبت تنها

پدری تنبل و فداکار

يكشنبه, ۲ خرداد ۱۴۰۰، ۰۹:۳۱ ب.ظ

یعنی من هرچی از تنبلی بابام بگم کم گفتم

البته داداشمم دقیقا رو بابام رفته و تنبلاا

کلا روزای تعطیل و اینا که بابا ۲۴ خوابه و استراحت بهشم که میگی میگه من زحمتامو کشیدم و... 

اون روز به اتفاق همه تا ساعت ۱۰-۱۱ خواب بودیم مامان پاشد لباس چرکامون جمع کرد ریخت تو ماشین لباسشویی  که بشوره و باز خوابید 😂 من پاشدم برم بیرون چیزی بخرم و برگردم که دیدم صدا خاموشی ماشین اومد ولی سریع خدافظی و پریدمو رفتم ، در واقع در رفتم 😂

حالا من کارامو کردم و بازگشتم دیدم مامان که خوابه هنوز بابا و داداشم رو مبلا لم دادن و سرشون تو گوشی تا پامو گذاشتم داخل بابا گفت فتل ماشین همی الان خاموش شد برو لباسا بنداز 😐😂 من کلی کولی بازی که دیگه خودش قبول کرد و پوکیدیماا ولی باز منو فرستاد لباسارو پهن کنم 🥺😂

بزارید از این دل خون شده چیزی نگم 😂😂😂

 

نظرات  (۳)

  • نویسنده آشنا
  • سلام 

    فتل تنبلیان😂😂

    بهتم میاد چقدر😄

    پاسخ:
    سلام سلام 
    😂😂😂😅😅👌
    جدی شدم فتل تنبلیان 😂🤦🏻‍♂️

    کد بانویی هستی پس برای خودت :))))

    پاسخ:
    اوو کجاشو دیدی 😁

    تیپیکال خونه ما هم همین وضعیته 😂😂😂😂

    پاسخ:
    😂😂😂👌
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">