فتل فتلیان

روز نوشت های یک بچه مثبت تنها

فتل فتلیان

روز نوشت های یک بچه مثبت تنها

 

سلاام چه طو رین 😁

خبر دست اول فقط همین که کمرمم درده میبینین تورو خدا اصن قسمت نیست من ورزش کنما گفتم حالا که دستم اینجوره رو پا شکمم کار کنم که فعلا کنسله .

دیروز رفتم خونه خالم اینا و دختر خالم مثل همیشه وقتی منو میبینه مثلا ذوق میکنه و لوس میکنه خودشو چرخ میزنه بعد میندازه خودشو 😂 منو برداشته برده اتاقش بازی کنیم خالم صداش میزنه میگه فتلو تعارف کن بیاد میوه بخوره اینم از اینور داد میزنه فتل میوه نمی خوره 😂 

من عاااشق بچم ، دختر که باشه اصن دیگه حرفی باقی نمیمونه ، خدایا من یکی عین همین دختر خالمو می خوام مرسی😂

کلا رابطه بچه ها با من خیلیی خوبه ، یکیش که توی ذهنم مونده همیشه یبار یه مهمون گیرمون اومد برا بار اول میومدن خونمون و اصن ما باشون ارتباط نداشتیم یه پسر کوچولو کله فر داشتن قیافشم عین پتو مت خیلیی کیوت بود، بعد این از بدو ورود شروع کرد با من بازی میکرد ، یکم که گذشت من دیگه رو مبل نشسته بودم ببین این از مبل زد بالا اومد رو پام نشست بعد دستامو از رو دسته ها برمیداشت میزار رو خودش 😂 تا دستمو بر میداشتم باز دستمو میگرفت میاورد منم که اصن خر ذوق😂 آخرشم بزور از خونمون بردنش نمیرفت 😂

چند هفته پیشم که بچه داییم به دنیا اومد و رفتم بغلش کردم وای ببین یه چسه بچه اصن من چجوری براتون بگم 🥺

اقا دیگه من عااشق بچم ولی خب تا مثلا کلاس اولش تموم بشه بعد اون در نظر دارم ببرم بزارمشون پرورشگاه 🤣🤣 از اونورم میگم من ایقد بچه دوست دارم برم ۴ تا زن بگیرم که تعداد بچه ها خیلی بیشتر بشه 😂🤪

 

سلااام شبتون بخیر 

- گفتم باس تیتر بنویسما ننوشتم باز یادم رفت 😐

- خب فردا ثبت نام ماشینه و امیدوارم از این دوتا ثبت نامیا اسم من این بار دربیاد اگه شمام بی خبرید بدانید و آگاه باشید و بشتابید.

چند وقتیست که قرار بود برام ماشینی اختیار کنن اما پول که اوکی شد ماشین آنچنان کشید بالا که هیچی دیگه.

 - انگشتم همچنان اتل هست ولی خب یهو ضربی چیزی بخوره همچنان دردناکه و امیدوارم تا ۲۰ خوب بشه 🥺

 - توی درسایی که معرفی به استاد برداشتم یه استادش جدید اومده و خب گفته بود حضورا باید برم و اینا ، دم در کلاسش منتظر بودم تا تموم بشه یهو دیدم یکی اومد بیرون تلفن جواب بده بعد منو دید گفت شما با من کار دارید و اینا من فهمیدم استاده 😂 استایل اصن به استاد نمی خورد و ریزه میزه و قیافش کوچولو کیوت اقا من فک کردم از این ورودی جدیداس اصن 😂

توی تایم امتحانا رفته بودم دانشگاه فک کن حراست برا ورود به ساختمون دانشگاه گرفته بودش هعی میگفت آقاا من استادم خودم  کلی گفت گفت تا بعد طرف راهش داد بعد باز تو سالن بود می خواست بره آموزش باز حراست گرفتش 🤣🤣

ولی خیلی مهربونه با وجود سفید تحویل دادن برگم گفته ازم ارائه قبول میکنه و یدور دیگه امتحان میگیره ازم 😁

اها یچی جالبش اینه که به بچه ها گفته متاهله و بچه داره ولی حاجی بش نمی خوره ، امتحان میان ترمشو که رفتم نشسته بود بالا سرمون کیک اب میوه می خورد 😂

- شایان ذکر هست که فعلا خواب عجیب غریبی ندیدم با تشکر 

- خب من چون دانشگاهم از تابستون تموم شد و فقط معرفی به استادا رو داشتم دیگه دانشجو حسابم نکردن و بیممو قطع کردن ، از محل کار برنامه شد که از مهر بیممون کنن و من واسه یه سری کسر داشتنا بیمه نشدم و اینقدر روال مسخرس واسه خاطر یک ماه گند خورده و همچنان بیمم رد نشده قرار شده از ماه دیگه بریزن و یکی دوماه قبلو هم رد کنن حتی 

شبتون بخیر ❤️

سلاام خوبین 

میدونم قرارمون این بود روزای زوج بیام بنویسم براتون البته که یادم بود رفتم شام خوردم و همین بین کلا فراموشم شد و رفتم سروقت یوتیوب موقع خواب بود که یادم اومد عه ننوشتم گفتم پاشم بنویسم دیدم گوشیم شارژ نداره پس گذاشتم برای امروز.

یادم رفت دیروز چی می خواستم بنویسم براتون ، باید مثل قبل برا خودم تیتر وار بنویسم تا یادم بمونه .

الان که مینویسم مادرعزیزتر از جانم حالش خوب نیست و امیدوارم زود خوب بشه🥺 هم اکنون بدتر شد😭

صبی ذهنم مشغول شد و حس کردم یه خوابی دیدم که یادم نیست البته نمیدونم دیشب یا شب قبل حتی یهو ناخود آگاه اومد تو ذهنم بدون جزئیات فقط میدونم یه دستو گرفتم دستشو هعی لمس کردم چون میشناختمش برام آشنا بود ، دستای یه پسرو گرفته بودم اما هرچی لمسش میکردم دستای اشنایی رو حس میکردم چون صاحب اون دستو میشناختم و اصلا انگار خواب نبود انگار خوده واقعیت بود به تمامه حسش میکردم.

توی دوتا پست قبل از یه خواب عجیبم گفتم باید بگم که این دستای آشنای توی خوابم  به اون خونه ربط داشت اصن صاحب دستارو اونجا دیده بودم .

البته بگم که جفت خوابامو بدون ریز جزئیات براتون نوشتم و کلیتو گفتم.

شبتون بخیر زیباها ❤️

سالااام چطورین

خب از چی بنویسم براتون وقتی اتفاق جدیدی نیوفتاده 🤔 

خب اول بگم اون امتحانه بود که گفتم صبش خوابم برد به همین سادگی به همین خوشمزگی🥺

خب سربازی که از رگ گردن بم نزدیک تره میدونید فعلا یه خبراییه که امریه بگیرم البته یکی جور شد ولی فعلا کنسلش نمودم اصن دوست نداشتم برم و اولویت به نرفتن ۱۰۰٪ اونجاس

بگم از دوران کارآموزی مزخرفم که مزخرف به تماااام معنا بود ، یه کارخونه بزرگ که مدیرعاملش دوست پدر گرام بود و به اصرار رفتم اونجا درحالی که مخالف بودم 

رفتم قسمت پژوهش و طی صحبت ها قرار شد سایتشونو بروزرسانی کنم یه سایت بزرگ و یه کار خیلی سنگین هم بود ولی همینو بگم که ول معطل بودم و هیچ اتفاقی نیوفتاد .

با مترو میرفتم یه چندتا ایستگاه با خونمون فاصله داشت بعد از ۸ صب تا ۳ ظهر 🤦 منکه تازه طهر برمیگشتم ناهارمو اماده میکردم 😂🤦 تو این مدت هیچ وقت نشد  صب یا شب غذامو اماده کنم(اونا ناهارشونم میاوردن ) ، اواخرم وقتی فهمیدم ول معطلم صب اگه حوصلم میشد میرفتم اگه نه هم می خوابیدم . ولی هر روز بشون فحش میدادم یعنی اگه بدونید ولش کن بزا من حرص نخورم.

نههه بزا اینو بگم لپ تاپ من کابل لن بش وصل نمیشه پس تبدیل نیاز داره اینام گفتن بخر که نت اینجا استفاده کنی و اینا حالا برا دانلود یه نرم افزار ۲ گیگی😐 ( خودم نت شیر کردم دانلود کردم ) منه احمقم رفتم ۱۳۰ فاکینگ تومن دادم کابل خریدم که اصلا استفاده نکنم( اون اوایل همچی فاز داده بودن فک میکردم اوو چه خبره ، اره باید اینجا نت مستقیم داشته باشی و فلان 😒) خدایی زورم گرفت که خریدم حتی یبارم وصل نکردم استفاده کنم 😐

دوباره اومدم بنویسم و حرص بخورم پشیمون شدم😂 

شبتون بخیر 

سلام چطو مطورین!؟

بیاین ببینین چقد بچه خوبیم که روتین نوشتنو رعایت میکنم 😎 دستم اینجوری شد وگرنه الان روتین ورزشو هم داشتم ولی خب در کل در دست تغیراتم😁

اجازه بدین بگم فاعک چون فردا صبح امتحانی درپیش دارم و هنوز نخوندم 😐

اون شب یه خواب عجیب غریب دیدم که واقعا خواب بدی بود و از خواب پریدم ، واسه مامان که تعریف کردم گفت دقیقا این مدل خوابو منم دیدم اونم خیلی سال پیشا گفت تعبیرش یا دلیل دیدن همچین خوابی میشه اینکه سر دوراهی گیرکردی و از این مدل چیزا، میدونید فک کنمم واقعا سر دوراهی هایی گیر کردم شایدم باید خوابم جور دیگه تعبیر میشد ولی نمیدونم !!!

فک کن تو خواب تو یه خونه ظاهر بشی اما ادم اون خونه نیستی کلیدو داری ولی ادم اونجا نیستی و پر از ترسی که ببیننت ،برای هیچ سوالی جواب نداری یا جواب داری ولی دلیل نداری یا منطقی نیست و اصن یه وضعیتی و بد ماجرا اینکه میبینتت و تامام 🥲

شبتون بخیر