فتل فتلیان

روز نوشت های یک بچه مثبت تنها

فتل فتلیان

روز نوشت های یک بچه مثبت تنها

سلام چطورین عشقا 

یادش بخیر اون زمان مینوشتم چقد ویو می خورد هر پستم ولی الان برکت رفته ادم دلش میگیره مثه قبل نیست.

دلم بگی نگی گرفته اصن یه آن اومد چشمام اشک آلود بشه ولی فروکش کرد ، اگه بخوام از سردرگمیم بگم قابل وصف نیست و فقط خودمم که میدونم چه افتضاحیه ، اصن گیر کردم ، توی چی!؟ توی همه چی 🤦 البته که یه بخش زیادیش مهم نیست اصن ولی خب یچیزاییم هست که از ذهنم بیرون برو نیست. دیگه فقط زخمه که بر تن و بدن وی می خوره با فکراش.

- صبی از خونه زدم بیرون برم دنبال یه سری کارام و با موتور بودم یهو یه خانمه با بچش که جلو در مجتمع کناری بود دست تکون داد اقا وایسا و سلام کرد سلام کردم گفتم بفرمایید!!!؟ گفت مامور پستین !!؟ بعد خودش گفت نه نیستین ببخشید😐😂

- اقا ایده های من استارت که نمی خورن هیچ بهشون اضافم میشه ، دیگه هعی برسی میکردم یکیو استارت بزنم که مد نظرم بود اون کنسل شد ایده ها جدید اومد بالا همین روزا استارت میزنم 😬 اینا جواب بدن پولو دربیارن دیگه میرم سراغ بقیه کارا وایده ها که سرمایه زیاد تری می خوان یا نظرمه تعدادیو استخدام کنم البته که نیازه همت کنم یه سری اموزشم ببینم 

- فردا باس مینی بوس امتحان بدم و ایسالا قبول بشم دیکه گواهی نامم تبدیل به پایه ۲ میشه 

- اولین فرصت باید برم چشمامو چک کنم  

- طی ورزش ها ارنجم یه درد اومد سراغش و چند روزی تعطیل کردم و هفته دیگه سعی میکنم برم باشگاه 

- اهنگ قفلی فعلا زیر نخلا بود البته که روش یه کلیپ ساخته بودن که گند زد به ذهنم همش خندم میگیره وسطش 😂 اما الان دیگه بکل قفلم رو نور چشمی سهراب پاکزاد وفقط همین پلی میشه و تامام 

- الان تمام سعی برا پیشرفت و ایجاد تغیرات مثبت بیشترم یه پول قلمبه هم گذاشتم بانک دیگه ببینم وضعیت بکجا میرسه چه امتیاز وامی میتونم دریافت بنومایم 

- دیشب پستامو میخوندم دیدم عه غلط تایپی مایپیم زیاده ولی خب حس ویرایش نی پوزش 

شبتون بخیر زیباها❤️

 

 

سالاام 

سر زند بودم سمت بازاروکیل رفتم تو حس حال خودم درحالی که یه شلوار مام استایل به پا با یه تیشرت زرد و کت جینی که روی دستم انداخته بودم قدم برمیداستم که برم سمت مترو و برگردم خونه یهو یه پسره صدام زد اقا اقا یه لحظه یهو حواسم اومد سرجا وایسادم تا بیاد دیدم عه یه پسره دوربین به دست نزدیک شد گفت همینجور که میرفتین ازتون عکس گرفتم عکساتونو ببینید یه نگاه از روی بی حوصلگی انداختم شایدم بد نبودن الان که فکر میکنم اصلا دقیق نگاه نکردم جرئیاتی یادم نیست فرم صورتمو هم حتی به یاد ندارم ! 

گفت اقا می خواید عکس بگیرم !!؟ نه مرسی و رفتم

تو کل مسیر داشتم به ویدیوهایی که تو اینستا میبینم فکر میکردم چه اون عکاس خیابونیای فان چه اونا که شکار لحظه ها عکس میگرن چقدر زیبا میشه ، بعد فکر کردم که اگه با تیپ لش نبودم و رسمی پوشیده بودم اون روز ازش می خواستم ازم عکس بگیره. 

وای دارم فکر میکنم که باید یه سری عکسایی بگیرم 😁

نمیدانم اطلاعی ندارم ولی شاید یه کمالگرایی مزخرف دارم 🤦

پ ن : جمعه بابا کلی به درختا و گلای توی حیاط رسیده بود و بخشی از درختارو بریده بود و بعضیاش خارهایی داشت به طول چند سانت و توی کمکی که خواست علاوه بر دست خودش که زخم شد یه خار بزرگ رفت تو دست من و درحالی که گفتم ای و اومدم فحش بدم سکوت کردم و بابا کلی خندید بهم 😂🤦

پ ن : الانکه دارم مینویسم خونه نیستمو در محلی به سر میبرم که صدا تلوزیون حسابی بلنده و این روانی کننده ترین اتفاقیه که میتونه برا من بیفته 😑

پ ن : مجدد رفتم دکتر پوست و مو و دوباره یه خروار دارو داد 😬 بسکه امپولم برای بنده حقیر مینویسن باسن مبارک به آبکش تبدیل شده اخه این چه وضعشه 🤦

سلام خوبین خوشین سلامتین 

اصن چه خبر مبراا

واقعا ایرانسل دیگه ساییده زارت و زارت پیام خب مرض.

حالا من جفت خطمم ایرانسله زارت و زورت پیام دیگه حوصلمو سر برده حقیقت.

آمار خطایی که بنامم هست زیاده هاا خط ایرانسل همه به نام منه 😂 خودم سه تا ، بابا و مامانمم خطشون به ناممه داداشمم فک کنم دو تا 😐

یادمه یه خطشو دانشگاه بهمون داد بعد داداشم برداشتش و تا ماه ها اینترنت رایگان داشت یه باگ خورده بود همیجور نت رایگان میداد بعد داداشم کیف میکردا بعد پزشم بهم میداد ،تا اذیت میکرد تهدید میکردم میرم میسوزونم خطو😂😂

شبتون بخیر زیباها 🥺❤️

سلام چطورین 

این چند روز کجا بودم !؟ هیچ همینجا فقط خسته بودم ، جسمی نه بلکه روحی کلا حس حال هیچی نبود دستمم به نوشتن نرفت .

از نیازمندی هام اینه که برگردم حداقل ۶ سال قبل و یکی یکی اشتباهامو درست کنم و بیام جلو که خب نمیشه پس باید از الان به بعدو خراب نکنم 😬 .

راستی پس فردا تولد یه بیانیه البته نمیدونم اینجارو بخونه یانه ولی خب اینجا تبریک میگم بهش و براش از ته ته قلبم براش آرزوهای خوب میکنم ❤️ 

چرا به خودش پیام نمیدم !؟ خب قطعا اون روز باید یکی از بهترین روزای زندگیش باشه و من اصلا هیچ ایده ای ندارم که با دیدن پیامم لبخند بزنه یا گند بخوره به روزش ، البته خواستم جوردیگه ای حداقل تبریک بگم ولی خب باز گفتم بهتره هیییچ کاری نکنم که حتی یه ریزه ناراحت بشه شاید بهترین کارم این باشه که حداقل ناراحتش نکنم اونم توی روز تولدش.

این مغز پر ایده که ایده ها ازش فوران میکنه باز کلی ایده اورده رو کاغذ و فقط امیدوارم دست به کار بشم براشون 😁 

ورزشمو هم از امشب استارت زدم 😎

زبانم که درحال استارته 

باید شروع کنم سریال هایی رو که می خوامم ببینم 

 کتابم با بوف کور استارت زدم ، کلی کتابو که قبلا خریده بودم  رو در دست خوندن قرار دادم 

چند وقت قبل رفته بودم بوک لند و چقد ادم وسوسه میشه برا خرید کتاب ولی خب مثه بچه ادم اومدم بیرون گفتم اون همه کتابی که خریدیو بخون بعد چشم 

نظرمه یه وام بگیرم تا سقف ۱۵۰ تومن البته که هنوز هیچی مشخص نیست شایدم بکل ول بشه یا خیلی کمتر بشه !

شبتون بخیر زیباهای من ❤️

سامولیک چطورین 

بارها گفتم باس از موضوعات مد نظرم یه تیتر بنویسم یادم بمونه ها ولی خب کو گوش شنواا

فردا که امتحان رانندگی دارم و قراره برم خاور برونم 😁

اقا خبر دست اول که داشتون فارغ التحصیل شده 😎 البته که یکم کارا اداریش مونده ها، یه روزی وبو استارت زدم که هنوز دانشگاه نرفته بودم و الان دانشگاهم تمومه همش عین یه چشم بهم زدن بود .

اخرین درسای معرفی به استادمم مثل همیشه داستان دار بود ، یکی رو که استاد با تحقیق پاس کرد و بماند اون یکی درسه بااید امتحان میدادم ، برا بار اخر رفتم امتحان بدم فقط منو یه دختره بودیم و بقیه دانشجوها ارائه پروژه داشتن صندلی ما دوتارو گذاشت کنار میزش گوشی منو هم گرفت 😂 ،۳ تا سوال بود دوتاشو بلد بودم و کامل نوشتم اون یکی سواله خیلی طولانی بود کلیتشو میدونستم ولی اصن بلد نبودم همینجور مونده بودم چه کنم که یه گروه از دخترا اومدم پروژشونو ارائه بدن و قبل اومدن استاد برای ران کردن پروژه و... مشکل داشتن و من بهشون کمک کردمو پروژشونو بالا اوردم اینا اومدن جولو استاد و کامل پوشش میدادن ( یکیشون دختر تپل بود که قدیمیا میشناسنش یکیشونم یکی از دوستای صمیمیم بود) بعد من از قبل جواب سوالارو داشتم و فرستاده بودم برا یه دختره دیگه که دوستم بود و باید باهم ساعت بعد درس بعدی رو امتحان میدادیم(با تحقیق پاس شد) دیگه اونم اومد توی کلاس گوشیشو گرفت پشت سرش و من از رو گوشی اون مینوشتم 😂😎 فک کن وسط عکساش جابجا میشدم برا پیدا کردن جواب بعد یهو رفتم تو عکسا خودش  بعد داشتم میپوکیدم از خنده اون وسط 😂🤦

کل کلاس که نشسته بودم نوبت ارائشون بشه تو کف تقلب من بودن اصن 😂 ولی خب خداروشکر کسی لو نداد

شبتون زیبا ❤️