پیاز جان
بابا از سر کار اومد ، از همون دم در میگه پیازم بیارید پای سفره (حالا اصن عادت نداشتا) ، مامان میگه خو میای همراه دستت بیار نه از اون سبد می خوام که تو پارکینگه🤦🏻♂️(اقا پیاز پیازه دیگه مگه فرق داره! 😐) ، فتل میری بیاری جوابش نمیدم ، چندبار صدام زد و ما ریز می خندیم بش ، اومده میگه میدونستی چقده دوستت دارم باز جواب نمیدم و همینجور هندونه میزاشت زیر بغلم و جواب نمیدادم اصلا 😂 گفت خداوکیلی ۱میلیون میدم ،جست زدم رفتم اوردم براش ، اومد بخوره گفتم خو بابا گوشی دم دستته پولو بزن بعد غذا بخوریم ، گفت تو خیلییی جدی میگیریااا منم حمله کردم تو بشقابش پیازا جمع کردم حتی از تو قاشقش اونم دست منو گرفتعگه بود و بکش بکش ، دیگه با التماس گفت باشه باشه اینقده اینارو دستمالی نکن ادم دلش برداره بخوره بخدا میدم بت😂 ، شب زد حسابم 😍
نتیجه داستان : اول که بین پیازاتون فرق نزارید پیازام دل دارن 😂 و دوم اینکه به پدر و مادر خود نیکی کنید شاید برایتان نان کرد 😁
فردا امتحان دارم واسم دعا کنید پاس بشم حداقلش 🥺🤦🏻♂️
- ۹۹/۰۵/۰۵
چه بابای خوبی داری پسر (: