فتل فتلیان

روز نوشت های یک بچه مثبت تنها

فتل فتلیان

روز نوشت های یک بچه مثبت تنها

۲ مطلب در تیر ۱۴۰۲ ثبت شده است

سالااام چطوورید 

اینجانب یه عدد فتل پر انرژی در خدمتتون هستم با یه شلم شومبایی😁

تنبل شدم که نیومدم پست نوشته شده قبلیارو هم اپلود کنم ببخشید، پیرو اون پست قبل خب یکم کشمشی بود اعصابم دیگه همه چی دست به دست هم داده بود و غممان را گین کرده بود .

1- کلا از مفید واقع شدن و کمک کردن به بقیه یه حس خوب میگیرم و لذت میبرم.

2- یکم دیگه مونده تا وارد مرحله جدیدی از زندگیم بشم هم منتظرشم و هم ازش فراری 😂 اما میدونم که همه چی خوب پیش خواهد رفت فقط اتفاق اولی که ازش برام میفته اینه که اولین تولدم میشه که تنهام 

3- چند هفته پیش خاله ها به خونمون هجوم اوردن و اصن غیر منتظره یکیشون کشیدم کنار تولدمو تبریک گفت پیشاپیش و بهم کادو داد گفت برای اینکه تولدتو نیستی و من خیلی ذوق کردم 

4- برنامه هام اوکی نشد برا پلن مسافرتم و اینکه پاشم یه مشهدی جایی برم اما میرم به دوستام یه سر میزنم 😁

5- برا راه اندازی سایت با دامنه آی آر چه مسخره بازیا که طی نکردم و اینقد عنشو بالا اوردن که قید اون دامنمو زدم بعد لامصب دات کامم گرونه من بخوام یه ۵-۶ تا سایتو اوکی کنم چند تومن فقط برا دامنه پساده میشم😐🤦

6- رفتم یه تستی بود دادمش و قبول شدم 😎

7-خواب مردن یه خانم پیر فامیلو دیدم که من از راه رفتنش شناختمش و یهو قلبش گرفت و من از پشت گرفتمش که نخوره زمین و مرد و من از خوتب پریدم اما قششنگ سنگینیه تنشو تو بیداریمم حس میکردم 

8- به اجبار برنامه باشگاهم تعطیل شد و فقط میتونم توی خونه ورزش کنم و این بده 

9- اما من هنووز گیجم خب ! یه اهنگ بود گوش میدادم خواستم بنویسمش اما یادم رفتش🤦 اما خب بقول اون یه تیکه دیالوگ پادکست چهرازی « امید داریم »

 

 

خوب بخوابید ❤️

سلام حالتون چطوره 

اصن نمیدونم چی قراره بنویسم و خب میتونید نخونیدش😊

من همین نزدیکیا هستماا حتی دوتا پستم کلیی قبل نوشتم اما اپلود نشد نمیدونم رو مود اپلودش هم نبودم ، فکر های زیادیه که آزارم میده اشتباهاتیه که آزارم میده ، فکر به آینده هاییه که آزارم میده .

خیلی اتفاقا منو به این میرسونه که هیچکس دوستم نداره و تنهایی رو بهم غالب میکنن.

بعضی پست های اینستا عمیقا ناراحتم میکنه .

از چند وقت دیگه وارد مرحله دیگه ای از زندگیم میشم و امیدوارم و مطمنم که همه چی بهتر میشه 

این روزا کلا درگیر باشگاهمم و خب باشگاه ذهنمو آروم میکنه حالمو خوب میکنه .

 این روزا نشانه هایی میبینم که حالمو خوب میکنه و باعث میشه بدونم خدا حواسش بهمه همه چیو سپردم بهش میدونید من عمیقا بهش اعتماد دارم🥺 

من می خوام تمام تلاشمو بکنم ارادمو پس بگیرم هدفامو محقق کنم دنیارو جای بهتر کنم و همه اونایی که تو ذهنمه .

بچه ها بنظرتون ادما همو فراموش میکنن!؟ اگه اینگونه باشه خیلی غم انگیزه🥺

شبتون بخیر