فتل فتلیان

روز نوشت های یک بچه مثبت تنها

فتل فتلیان

روز نوشت های یک بچه مثبت تنها

۳ مطلب در تیر ۱۳۹۹ ثبت شده است

خب اقاا وقتی ۴ تا مجرد قرار باشه دو روزو باهم سر کنن همین میشه دیگه البته یکیمون متاهله ولی خو سن پایین دیگه . 

خب اینا به ترتیب وضعیت صبحانه نهار شام ماهست : تن ماهی و لوبیاگرم ، مرغ پلو با متخلفات و این داستانا (که من دوست ندارمم) ، ماکارونی با سویا هاییی بس بزرگ ، بزرگیو اینجور تصور کنید که میشد باش همو بزنی و زمین گیر کنی 🤣 (سویا فله ای بود حالا ما تو خونمون سویا ممنوعه دیگه اینم فله مامانم به خونم تشنس) 

سوسیس و سیب زمینی ( از خانواده های این دست توی خونه ما بالا ۱۴ ساله ممنوعه و خورده نمیشه )

عدس پلو با مرغ و سالا و در اخر جوجه 

* از دیروز فعلا یه شیشه روغن مصرف شده و برا نهار دوم یه شیشه جدید برداشتیم 😐😑

* ۳ تا نوشابه و یه دوغم مصرف شده

* میوه و شربت ابلیمو هم خوردیم  

*چایی نبات هم خوردیم که نباتو شما اینجور فرض کن ما نبات چایی خوردیم،  استکانا لب تا لب نبات بود این فرای تصور شماهاست😐😂😂

* میزان غذای اینجا فیکس با دو روز یا شایدم بیشتر خونه ما برابری میکه 😂 خیلیییی می خورنا بعد میگن من اصن غذا نمی خورم تازه مسخرم میکنن میگن تو بلد نیستی با دست غذا بخوری 🤣🤦🏻‍♂️ 

*یه شلواار به طرز فجیهی پاره شد و به صندلی هم شیکست😂😅

*جوجه رو هم توی کره قراره بخوابونن

*فقط دوتا مون ورزشکاریم و نکته مثبتمون همون ۱ ساعت ورزش بوده  

فقط برام دعا کنید زنده بمونم اینا با بدن من اصن جوور نیست 😂😂😂

اومدم اسم پستو بنویسم یادم افتاد به سوکس توی فیلم سنپطرزبورک ، یادش بخیر چقده من دوسش داشتم.

تقریبا ۱ ماه پیش با شلوارک بودم و حس یه مور مور رو پام کردم ، نیگا پایین کردم دیدم سوسکه 😑🤦🏻‍♂️ ( این همهه جااا بعد اومده بود رو پای من) با خونسردی تامام بستمش به فحش و شوتش کردم ، گفتم فقط مردشی وایسا ولی خو رفت منم سریع یه پشه کش یافتم و رسیدم بش و با اولین ضرب از حالت عمودی به افقی تبدیلش کردم ، پیکر بی جان اون عوضی رو هم بردم پرت کردم توی دامان طبیعت ( ایشالا که سگ بخورتش😂)

خب اینا حالا چیزی نیست ، بعد یه مدت حس میکردم سایه های متحرکیو و فقط سوسک توی ذهن من بود منم میگفتم بکشمش میرفتم دنبالش و تش که می خواستم بکشمش هیییچی نبود 😐😐🤦🏻‍♂️

الان چندوقته گه گاه این حالت  واسم پیش میاد 🤦🏻‍♂️

 

یه هفته ای تو خونه مجردیمون به سر میبرم و دیگه هم کلییی گشنم شد و حوصلم سر رفت و دیگه دست به آشپزی زدم 😁

اخر شب نیگا کردم ببینم چطو مرغ ابپز کنم ، نخواستم اون وقت شب زنگ بزنم مامان و  اومدم استینام بالا بزنم که دیدم چیزی برم نیست 😅 اقا مرغ ابپز شد و چههه بوووییی 😍 بس در کیفوری به سر میبردم که گفتم فردا شب خورشت سیب زمینی و مرغ بپزم 😁 این سری مامان یه نکاتی گفت و مام دست بکار شدیم 😎 و چییی شد 😍

اقا روز اولم گفتم بزا شربت برا خودم درست کنم هیچیی نیافتم جز عرق نعنا منم همونو تو یه قابلمه بزرگ کردم شربت 😂😅 و تو یخچال بود و من با همون قبلمه می خوردم 😂😂 فیکس ۳ روز شربت داشتماا 🤪😂😂😂

۱_ بهله و در ادامه مطالب براتون رو نمایی میکنم  که یهو باز کنید همچی کیف کنید 😁

۲_ این غذا مطلق بدون روغن😎😍 پخته شده و فقط توی برنج ۴ تا قاشق روغن 😎😍

۳_ اصولا برنج کم می خورم و چیزی که میبینید نصفه که برا اون وعده کشیدم 

۴_ ویو رو هم لطفا توجه نکنید تو تختمه ، اونجا من کلا تو تخت غذا می خورم 😂😅و اقا همچین شیکان پیکان نیست 😅