فتل فتلیان

روز نوشت های یک بچه مثبت تنها

فتل فتلیان

روز نوشت های یک بچه مثبت تنها

۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۹ ثبت شده است

سلوووم چطورید اقا حقیقتا جدیدا تنبل و شدم و کلی شلوغ ، یعنی کارای یهویی پیش میاد و یه روزمو کامل میگیره ولی باز از قبل وضعیت بهتره .

یه جمع مجردانه بود که یه دوروزی باید باشون سر میکردیم ، اقا اینا میدونن من بادمجون دوست ندارما ولی باز سر اینکه کرم بریزن برا یکی از وعده ها فکر کنم یه ۴ - ۵ کیلویی بادمجون گرفته بودن 😐 و کشک بادمجون درست کردن ، من دست اخر وسایل سفره رو که میبردیم گفتن تو غذارو بیار منم تو کابینت یکی دو  مشت بزرگ ناردونه برداشتم روشو تزئین کردم و گند زدم به غذا 😈 حالا خودمم می خوردم تازه به به کنانماا ولی افتضاح بود 😂 تو هر لقمم که ناردون نبود میگفتن یکمی همی الان بزا لا لقمت😂🤦🏻‍♂️

حالا یه سری قبل تر شوید پلو بل لوبیا درست کردیم و یه تعداد تن ماهییم پیاز روغن گرفتیم قاطی برنج کردیم داشتن میبردن سر سفره جهت کرم ریختن گفتم واای اگه گفتین چی کم داره !!! گفتن چیی!!؟ گفتم کشمش 😐 اونام جهت نامردی کردن کلی کشمش درست کردن ریختن قاطی غذا 😐 من که هنوز به نیکی از غذاعه یاد میکنم ولی اونا فحش میدن 😂

سلوووم اقا بعد چند ماه بالاخره اومدم 🥺😍

وقتی اخرین پستمو دیدم فهمیدم چقده نبودم و ببخشید واسه این بی معرفتیم 😭 ولی میدونم شاید بعضی وقتا نباشم ولی باز برمیگردم اینجا😍

اقا همین اول من یه سلامم بکنم به اونایی که رفتن و شاید هنوز به اینجا سری بزنن و کاش یه خبری از خودشون بم بدن ، سلامی گرم بر دخترک بی نام و سلام و درودی بر فنچولی 😂 ( من اینو پیش نویس کرده بودم و وقتی وبو باز کردم ازش کامنت داشتم 😁😍)

و سلامی بر علیرضا که مصرانه کمک کرد زود تر بیام ❤

ببخشید اگه خیلی وقته نیستم و بهتون سر نزدم ، کم کم شروع میکنم به خاموش کردن ستاره ها و هرچقدر که نخوندم می خونم وبتونو 😁😎

خب راستش میدونید من واقعا تو مود نوشتن نبودم، وقتی حسش نیست نمی نویسم ولی وقتایی که مینویسم با عشق اینکارو میکنم 

خب میدونید من بیشتر ادم حرف نزدنم یعنی همه چیزای حالا بدم و حتی بعضی خوبیام  برا خودمه هیچی بروز نمیدم و از یه دایره امن که دارم کمتر پیش میاد خارج بشم چون احساس امنیت بم میده و چیزای زیادی رو نمیزارم کسی ازم بدونه چه توی واقعیت چه مجازی و نمیدونم چرا ولی این بم احساس امنیت میده .

تو این چند ماه واقعا روحی خوب نبودم(نه که خوب نبودم ولی واقعا مودش نبود) و خب چیزایی آزارم میداد نه که کلا بد بودما ولی خب تش روزم خراب میشد و... اصن بگذریم ، حالا اینا به کنار تا خبر شدم(توسط یه ادم احمق)  یه همکلاسی قدیممون ام خودکشی کرده و من چقدر این پسرو دوست داشتم واقعا ادم خوب و باحالی بود 😔

میدونید من کلا با مرگ و قبرستون میونه خوبی ندارم و حتی یه ادم با نسبت هرچقدم دورم روم تاثیر میزاره البته اگه پام به قبرستون برسه  و باااز معادلات ذهنم بهم می خوره و سوالات بی جواب و عدم توانایی اینکه باور کنم و.... 

اقا بگم که الان باحال خوب بیشتر اومدم که باشم و از کلیییی اتفاقای اخیر براتون بگم 😁😍

البته این مدت راستش من کلییی هم تنبلی کردم ولی درعین حال مشغله هام زیاد بود ولی بیکارم بودم😐🤦🏻‍♂️ ولی خب اومدم که باشم و کلی از اتفاقای خوب بنویسم براتون 💪😎😍😍

راستی حال دلتون چطوره سرکیفین عزیزای من برقرارین 😂